ناموجود
ناموجود
نه اینکه علیرضا دلِ خوشی از مدرسه داشته باشد، نه. آنجا هم همینطور بود. بچهها برای خنده کلهی علیرضای کوچولو را توی تراش میکردند یا او را به آدامس میچسباندند و از زیر میز آویزانش میکردند. خانم معلم هم که اصلاً علیرضا را نمیدید. یک عینک تهاستکانی گنده هم میزد، ولی باز علیرضا را نمیدید، اما علیرضا اصرار داشت که آدم است. درست مثل یک هویج بود که از رنگش، از درازیاش و از کلهی سبزش پیداست که هویج است و خودش هم همهجا میگوید: «من هویجم!» توی شیرینپلو باشد یا عدسپلو، توی آبمیوهگیری باشد یا خوراک مرغ، همهجا میگوید: «من هویجم! من هویجم!» علیرضا مثل یک هویج اصرار داشت بگوید که من آدمم!
وزن | 140 گرم |
---|---|
ابعاد | 21 × 14 سانتیمتر |
موضوع | |
نویسنده | |
ناشر | |
تعداد صفحه | |
رده سنی | |
قطع کتاب | |
نوع جلد | |
زبان | |
شابک |
درمورد این محصول دیدگاه درج کنید.
ناموجود
در زیر میتوانید پاسخ سوالات خود را بیابید. در غیر این صورت از ما بپرسید، ما همیشه به سوالات شما پاسخ خواهیم داد.
کتاب آب نبات چوبی آویزان و هویج های سرگردان
هنوز بررسیای ثبت نشده است.