کتاب سرگذشت دون ژوان اثر دومینیک راون

کتاب سرگذشت دون ژوان اثر دومینیک راون سرگذشت دون ژوان، شمشیر زن معروف اسپانیایی است. او که در خانواده‌ای اصیل و اشراف زاده به دنیا آمده بود، از کودکی به شمشیر بازی علاقه‌مند شد و در پانزده سالگی با مهارت تمام در مبارزه‌ها شرکت می‌کرد. کسب موفقیت‌های پی‌درپی او را مغرور ساخت و سبب شد تا راه فسق و فساد را در پیش گیرد. اما ژوان در سن نوزده سالگی در پی یک انقلاب روحی دگرگون شد و به نیکوکاری روی آورد و…

در قسمتی از کتاب می خوانیم:

در آن روز بعدازظهر تابستان سال ۱۶۴۱ میلادی سکنه شهر سویل در ساحل رودخانه گوادالکویر، واقع در اسپانیا، خوابیده بودند و آب صاف رودخانه عکس کاخ‌های شهر سویل را منعکس می‌کرد. خیابان‌ها براثر حرارت آفتاب خلوت بود و فقط بعضی از گداها که محلی خنک نداشتند تا به آنجا بروند و بخوابند در زوایای کوچه‌ها، ‌زیر سایه درخت‌ها یا دیوارها آرمیده بودند و تکان نمی‌خوردند، زیرا به‌قدری هوا گرم بود که می‌ترسیدند اگر دست را تکان بدهند، خسته شوند.

از آسمانی که از خلال شاخه درخت‌ها آبی جلوه می‌کرد، آفتابی چون سرب گداخته فرومی‌پاشید و در پرتو آفتاب همه‌چیز در شهر سویل سفید و طلایی، یعنی به رنگ سیم و زر، جلوه می‌کرد؛ سیمین و زرین رنگ ثروت و جلال اسپانیا بود، زیرا اسپانیا از قِبَل سیم و زر هند غربی جزایر آمریکا در بحبوحه قدرت و ابهت می‌زیست.

همه پنجره‌های ‌شهر را بسته بودند، طوری که ذره‌ای ‌آفتاب به داخل اتاق‌ها نمی‌تابید. ‌حتی خانم‌های اسپانیایی که زندگی در هوای آزاد را دوست دارند، در پناه اتاق‌ها به سر می‌بردند و خود را نشان نمی‌دادند. ‌از باغ‌های شهر بوی گل به مشام می‌رسید‌، ولی در هیچ‌یک از باغ‌ها گربه و سگی دیده نمی‌شد تا چه رسد به ذی‌حیات دیگر.

وقتی خورشید قدری از وسط آسمان به طرف مغرب رفت بدون اینکه موقع وزش نسیم خنک فرارسیده باشد، یک پسربچه جوان از یکی از خانه‌های ‌شهر خارج شد.