موجود نیست
در انبار موجود نمی باشد
در انبار موجود نمی باشد
اثری است از الکساندر دوما، با بازنویسی الیور هو به ترجمۀ پرستو عوض زاده و چاپ انتشارات قدیانی. کتاب حاضر داستان دلیری و قهرمانی های پسری هجده ساله به نام دارتانیان و سه تفنگدار به نام های آتوس، پورتوس و آرامیس می باشد. داستان با دوئلی بین دارتانیان و مرد اهل مونگ آغاز می شود؛ دوستان مرد به دارتانیان حمله ور می شوند و درآخر او بر اثر ضربه ای از پشت بیهوش می شود، در هنگام بیهوشی، مرد اهل مونگ نامه ای را که پدر دارتانیان برای موسیو دو ترویل، فرمانده تفنگ داران، نوشته می دزدد و به دنبال این ماجرا دارتانیان به پاریس می رود و در آنجا با سه تفنگ دار آشنا می شود.
دارتانیان در خانه ماند. از میان حفره ی کف اتاقش، مراقب اتاق موسیو بوناسیو بود، که درست زیر اتاق خودش قرار داشت.
طولی نکشید که دید چند سیاه پوش وارد اتاق طبقه ی پایین شدند. کمی بعد یک نفر دیگر هم وارد اتاق موسیو شد و دارتانیان دید که آن افراد سیاه پوش به او حمله کردند. سپس، صدای فریاد و ناله ای را شنید… صدای یک زن بود.
زن گفت: «من اینجا زندگی می کنم. بهتون می گم، من مادام بوناسیو هستم! من برای ملکه کار می کنم.»
یکی از افراد گفت: «تو دقیقا همون کسی هستی که ما منتظرش بودیم.»
دارتانیان به پلانشه گفت که سایر تفنگ داران را پیدا کند. سپس، با عجله به طبقه ی پایین رفت و در آن اتاق را زد. وقتی در باز شد، به داخل حمله کرد.
همه ی اهل محل، صدای فریادهای بلند، پا به زمین کوبیدن ها، صدای به هم خوردن شمشیرها، و شکستن لوازم خانه را شنیدند. بعد، در باز شد و چهار مرد سیاه پوش با لباس های پاره پوره، پا به فرار گذاشتند.
وقتی دارتانیان با مادام بوناسیو تنها شد، دید که او تقریبا بیست و پنج ساله است، موهایش مشکی و چشم هایش آبی است. از دارتانیان تشکر کرد و پرسید که چرا آن افراد سعی داشتند او را بدزدند.
دارتانیان گفت: «خانم، اون آدم ها خطرناک تر از دزد بودند. اونها افراد کاردینال بودند. امروز گاردی ها، شوهرتون رو دستگیر کردند. موسیو بوناسیو من و دوستانم رو استخدام کرد تا شما و کسی که شما رو دزدیده بود، پیدا کنیم. چه جوری فرار کردید؟»
زن گفت: «من از پنجره ی اتاقی که مرا نگه می داشتند، فرار کردم. اوه، باید چه کار کنم؟»
دارتانیان گفت: «نمی تونیم اینجا بمونیم. من دنبال دوستانم فرستادم ولی نمی دونم کی می رسند. هر لحظه ممکنه گاردی های بیشتری از راه برسند. دنبالم بیاید.»
فروشگاه حضوری آرادبوک در سال 96 راه اندازی شد و پس از سه سال، سایت فروش آنلاین محصولات نیز به خدمات مجموعه اضافه گردید. در طی هفت سال فعالیت و آموختن و کسب تجربه، در ابتدای سال 1403 فروشگاه جدید مجموعه به متراژ 250 متر افتتاح گردید. اشتیاق جهت ایجاد پیوند بین کار و علاقه های شخصی باعث گردید آرادبوک علاوه بر فروش کتاب و نوشت افزار، مجموعه ای از فعالیت های فرهنگی و هنری را نیز در کنار کارشناسان و علاقه مندان این حوزه برگزار نماید. چشم انداز آرادبوک در ایجاد فضایی برای گفت و گو، معاشرت و آموختن خلاصه می شود. فکر می کنیم این امر در تعامل مستقیم با شهروندان، هنرمندان و متخصصان حوزه فرهنگ، هنر، محیط زیست و علوم اجتماعی از طریق برگزاری رویدادهای فرهنگی و هنری، کارگاه های گفت و گو، کارگاه های آموزشی و دیگر فعالیت های مرتبط میسر خواهد شد. ما اینجا هستیم برای آموختن تا اثر کوچکی باشد برای بالا بردن کیفیت زندگی جمعی ما.
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به آراد بوک می باشد.
با ما تماس بگیرید...
پاسخگوی شما هستیم
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.